سلف پرتره بهمن جلالي
بهمن جلالي درگذشت
حسنی هم مثل فیلمفارسی بیچاره است

این مصاحبه حاصل گپ و گفت یک روز بهاری است در خانه مرحوم منوچهر احترامی درباره حسنی.
روسري آبي سيتا را باد برد

مجموعه داستان سيامين حكايت سيتا/رضا مختاري/ نشر چشمه
۱۷) سيتا! خودت گفتي حكايت مسافر صندلي شمارهي 21 را برايت نخواندهام، حالا برايت مينويسم. مسافر ساعت 5 عصر بليت گرفت. ساعت 5/4 عاشق شد و ساعت 45/4 دقيقه كارگران ترمينال متوجه جسد او كه روي صندلي سالن انتظار افتاده بود شدند. اتوبوس ساعت 5 حركت كرد. صندلي شمارهي ۲۱ خالي بود. تو در صندلي شمارهي 10 نشسته بود. بين راه راننده در جاي خالي مسافر كسي را سوار كرد. وقتي اتوبوس براي استراحت و نماز توقف كرد، آن مرد ديگر سوار نشد جايش خالي بود. هر چه شاگرد راننده به دنبال مرد گشت و صدايش كرد او را پيدا نكرد. ده دقيقه از توقفشان گذشته بود. باد ميآمد و باران ميباريد. در پيچ گردنهاي اتوبوس چپ كرد. مردم كنار جاده سريع لاستيك روشن كردند. همه مرده بودند. همهي اتوبوس در آتش سوخت.
برگرفته از متن كتاب